مدل GROW توسط سر جان ویتمور (1937-2017) در ارتباط با همکارانش در دهه 1980 توسعه یافت و از طریق کتاب او “کوچینگ برای عملکرد” (Whitmore 2019) منتشر شد که اولین بار در سال 1992 منتشر شد و اکنون به 20 زبان ترجمه شده است.
GROW چارچوبی برای یک جلسه کوچینگ، یک گفتگو، یک جلسه یا یک پروژه فراهم میکند و بهترین مدل کوچینگ در جهان امروز است. قسمتهای مدل GROW تمرکز راه حل کوچینگ را نشان میدهد.
مطالعه کنید: کوچینگ چیست و برای چه کسانی مناسب است؟
قسمتهای مدل GROW
هدف ( Goal در مدل GROW) :
بخش هدف مدل GROW در ابتدای هر جلسه مورد توجه قرار میگیرد و هر از چند گاهی به آن اشاره میشود تا تمرکز به سمت جلو حفظ شود، به خصوص اگر مراجع گیر کرده باشد. انرژی را بالا میبرد و تفکر را شفاف میکند. شناسایی آنچه میخواهیم به آن برسیم، ما را در مسیر دستیابی به آن با تمرکز بر راه حل به جای مشکل قرار میدهد.
برخی از سوالات هدف عبارتند از:
- چه چیزی میخواهید؟
- در چه بازه زمانی؟
- در حال حاظر به جایی که هستید نمره چند میدهید؟
- تصور کنید به آن دست یافته اید:
- چه شکلی است؟
- چه احساسی دارید؟
- مردم به شما چه می گویند؟
- مزایای آن چیست؟
- میخواهید در پنج سال / یک سال / سه ماه به چه چیزی برسید؟
- چگونه میتوانید هدف خود را در چند کلمه بیان کنید؟
- کدام بخش از آن تمرکز واقعی است؟
- چگونه متوجه خواهید شد که چه زمانی به آن دست یافتهاید؟
- در یک دنیای ایده آل، واقعاً چه میخواهید؟
مطالعه کنید: برنامه استراتژیک چیست؟
واقعیت (Reality در مدل GROW):
این یک کاوش در دنیای مراجع در حال حاضر است. زمان صرف شده در اینجا به افراد کمک میکند تا در مورد آنچه اتفاق میافتد. و تأثیر آن بر خود و دیگران آگاه شوند. فرصتی برای مشاهده مسائل از دیدگاههای مختلف فراهم میکند.
برخی از سوالات مفید در اینجا عبارتند از:
- در حال حاضر چه اتفاقی میافتد؟
- این چقدر برایت مهم است؟
- اگر یک موقعیت ایده آل 10 باشد، اکنون در چه عددی هستید؟
- این چه تأثیری بر شما دارد/ چه احساسی دارید؟
- تا کنون چه کارهایی انجام دادهای؟
- چه کسانی دیگر تحت تأثیر قرار میگیرند؟
- چه کاری انجام میدهید که در راستای هدف شما کار میکند؟
- چه کاری انجام میدهید. که مانع از رسیدن به هدف شما میشود؟
در ابتدای جلسه ممکن است واقعیت فعلی احساس ناخوشایندی داشته باشد، و کوچهای جدید وسوسه میشوند که مستقیماً به مرحله گزینه ها یا اقدامات مدل GROW بروند. با این حال، انجام این کار بدون بررسی هدف و واقعیت مراجع ممکن است به این پاسخ منجر شود که «نمیدانم چه کار کنم، به همین دلیل اینجا هستم!».
همه این سؤالات به مردم کمک میکند تا به عمق آگاهی خود بپردازند. آنها نشانههایی از انرژی را نشان میدهند، به عنوان مثال، سبکی در صدا، چشمان روشنتر، لبخند و حالت ایستادهتر. این زمان زمانی است که بینشهای جدید را به گزینهها و اقدامات پیوند بزنیم، و این احتمال وجود دارد که در این زمان، مراجعین بهطور خودجوش شروع به ایجاد اقداماتی کنند که قبلاً گیر کرده بودند.
توجه داشته باشید که ما در حال کاوش در زمان حال هستیم، و اگرچه ممکن است بپرسیم کسی تا به حال چه کرده است، اما به گذشته نمیپردازیم یا به داستان هایی درباره آن گوش نمیدهیم. ما بیشتر بر این موضوع تمرکز میکنیم که موقعیت برای مراجع چه معنایی دارد تا واقعیتها.
هنگامی که مراجع به بینش جدیدی میرسد، این سؤالات مفید هستند:
- اکنون چه میدانید که قبلاً نمیدانستید؟
- بینش شما در مورد آن چیست؟
- از آن چه چیزی در مورد خودتان یاد گرفتید؟
- در کجای دیگر میتوانید از این استفاده کنید؟
گزینهها ( Options ):
مراجعین به طور طبیعی به سمت مرحله گزینهها حرکت میکنند، زیرا واقعیت برای آنها واضحتر میشود. اغلب چشمها باز میشوند و لبخند زدن، یا لحن روشنتر، انرژی جدیدی را نشان میدهند. سپس پرسیدن برخی از این سوالات مفید است:
- گزینههای شما چیست؟
- چه کاری میتوانید انجام دهید؟
- چه چیز دیگری؟
- اگر چیز دیگری وجود داشت، چه چیزی بود؟
- چه چیزی در گذشته موثر بوده است؟
- چه قدم هایی می توانید بردارید؟
- چه کسی می تواند در این مورد به شما کمک کند؟
- از کجا می توانید اطلاعات را پیدا کنید؟
- شخص دیگری در کفش شما چه کاری ممکن است انجام دهد؟
- تصور کنید به هدف خود رسیده اید. به گذشته نگاه کن و به من بگو که به اینجا رسیدی.
توجه داشته باشید که اکثر این سوالات مدل GROW تقریباً همگی باز هستند. به پرسیدن سوالات باز ادامه دهید تا زمانی که مراجع از ارائه گزینههای روی میز خودداری کند. هنگامی که به نظر میرسد لیست کامل است. سؤال بسته “آیا چیز دیگری وجود دارد؟” را بپرسید تا بدانید که آیا زمان نهایی کردن فرآیند فرا رسیده است. این سوال اغلب منجر به گزینههای جدید میشود و میتوان آن را هر چند بار که نتایج را ارائه میدهد، پرسید.
سؤالات زیر برای کسب اطلاعات بیشتر و برای اینکه به سمت منتورینگ نروید، فقط زمانی باید استفاده شود که مراجع موضوع مورد نظر را مطرح کرده باشد، برای مثال:
- مراجع: به کمک نیاز دارم.
- کوچ: چه کسی می تواند در این مورد به شما کمک کند؟
- مراجع: به اطلاعات بیشتری نیاز دارم.
- کوچ: از کجا می توانید اطلاعات بیشتری پیدا کنید؟
اراده ( Will ):
برخلاف «گزینهها» که همه احتمالات را آشکار میکند، «اراده» در مورد کشف اقداماتی است که مراجع میتواند انجام دهد. وقتی از شما پرسیده میشود «در این مورد چه خواهید کرد؟». این خطر وجود دارد که مراجع فهرستی از کارهایی که فکر میکند باید انجام دهند تهیه کند، نه اینکه مسیری را انتخاب کند که متناسب با استعدادها و روشهای رفتار او باشد. مثال این است که ما آقایون میخواهیم به باشگاه برویم. با این حال، اگر او هرگز به دلیل نفرت از رفتن به باشگاه، شرکت نخواهد کرد، اگر این چیزی است که او از رفتن به باشگاه لذت میبرد، از این که هر روز صبح سگش را پیاده روی کند، سود بیشتری خواهد برد.
چند نمونه از سوالات گزینهها عبارتند از:
- در این مورد چه خواهید کرد؟
- شما چگونه انرا انجام خواهید داد؟
- چه زمانی؟
- چه چیزی لازم است تا شما به آن اقدام متعهد شوید؟
- برای متعهد شدن بیشتر چه کاری می توانید انجام دهید؟
- آیا می توانید کارهای بیشتری انجام دهید؟
- چند تا؟
- چقدر؟
- چند وقت؟
- کجا آن را پیدا خواهید کرد؟
- با چه کسی صحبت خواهید کرد؟
- چه کار دیگری می توانستید انجام دهید؟
اگر مراجع احساس عدم تعهد کند. باید بلافاصله سؤالی مانند «چقدر متعهد به انجام این کار هستید؟» پرسیده شود. اگر تردیدی وجود دارد، بهتر است به فرآیند مدل GROW برگردید تا بلوکها را پاک کنید و راحت ترین راه را پیدا کنید.
انعطاف پذیری مدل GROW
درک این نکته ضروری است که اجزای GROW لزوماً از این ترتیب پیروی نمیکنند. یک مکالمه کوچینگی مؤثر معمولاً با کاوش در هدف و واقعیت شروع میشود، اما سپس به دلخواه بین هر چهار عنصر حرکت میکند:
از زمانی که مدل GROW ابداع شد، تغییراتی در تفسیر “W” وجود داشته است. گاهی اوقات به معنای «ساده کردن» یا «راه رو به جلو» یا «چه اقداماتی انجام خواهید داد؟». سر جان ویتمور در توضیح خود برای من صریح بود که W مخفف «اراده» به معنای داشتن اراده است. متعهد شدن، و اینکه این تفسیر بخش مهمی از مدل است.
این صرفاً چارچوبی برای ارائه آگاهی از این است که کدام نوع سؤال از نظر ارزیابی آینده، واقعیت فعلی یا گامهای بعدی سازندهتر خواهد بود. جایی که سؤال مربی در این چارچوب قرار دارد معمولاً بیشتر از خود سؤال مهم است. سؤالات هدف انرژی را افزایش میدهند، سؤالات واقعیت وضوح را ارائه می دهند و سؤالات گزینهها و اقدامات ایدهها را به دستاورد تبدیل میکنند.