هنگام راهاندازی کسبوکار، باید یک طرح تجاری داشته باشید. این طرح، همانطور که بسیاری معتقدند، صرفاً سندی نیست که برای بانک و سایر سرمایه گذاران تهیه شده است. همچنین راهنمای نحوه شکل گیری و مدیریت کسب و کار است. یک طرح، فردی را که یک کسب و کار را شروع میکند مجبور میکند تا تمام جنبههای سازماندهی و اداره آن را بررسی و درک کند، بنابراین یک ابزار مدیریتی مهم است.
بسیاری از فعالان تجاری جدید که در فضای سرخوشانه ایجاد کسب و کار خود گرفتار شدهاند، از چنین برنامهریزی اولیه ضروری اجتناب میکنند زیرا به اندازه ابداع یک محصول یا فروش یک خدمات هیجان انگیز نیست. با این حال، از آنجایی که حدود 80 درصد از کسب و کارها در طی پنج سال شکست میخورند، عمدتاً به این دلیل که به خوبی برنامهریزی و مدیریت نشدهاند، برنامهریزی قبلی شانس موفقیت را تا حد زیادی افزایش میدهد.
به طور کلی، شش حوزه عملکردی مدیریت کسب و کار شامل استراتژی، بازاریابی، مالی، منابع انسانی، فناوری و تجهیزات و عملیات است. بنابراین، همه برنامهریزان کسب و کار باید بر روی تحقیق و درک کامل این زمینهها در ارتباط با کسب و کار فردی تمرکز کنند.
اگرچه قالب سنتی برنامه ریزی کسب و کار به شدت از این رویکرد پیروی نمی کند، اما به راحتی می توان آن را برای اهداف تحقیقاتی تطبیق داد. سایت ما دارای یک الگوی طرح تجاری است که میتواند به عنوان یک راهنما عمل کند.
مطالعه کنید: طرح کسبوکار را چطور بنویسیم؟
تحقیق و طراحی و راهاندازی کسبوکار مستلزم تجزیه و تحلیل کامل کسب و کار در این زمینهها است.
-
استراتژی
این حوزه مهم به تعبیری «مغز» عملیات تجاری شماست. همه فعالان تجاری بالقوه باید چشم انداز و بیانیه ماموریت ایجاد کنند تا بدانند چه کاری میخواهند انجام دهند، چرا میخواهند این کار را انجام دهند و چگونه آن را انجام خواهند داد.
همچنین، استراتژیستها باید چشم انداز رقابتی و بازارها را تجزیه و تحلیل کنند تا تعیین کنند که فرصت کسب و کار کجاست و چگونه به آن فرصت دسترسی خواهند داشت.
هنگام شکلدهی استراتژی، دقیقاً مشخص کنید که در چه بازاری فعالیت خواهید کرد و سپس یک تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها) را روی رقبای اصلی خود و خودتان انجام دهید. این تصویر خوبی از جایی که شما در چشم انداز رقابتی جا میگیرید ارائه میدهد. این همچنین به شما کمک می کند تا استراتژی دسترسی به بازار خود را تعیین کنید، که شامل موقعیتیابی، تمایز از رقبا و برندسازی است.
مطالعه کنید: استراتژی رشد کسب و کار چرا نقشه راهی برای شرکت شماست؟
-
بازاریابی
از آنجایی که بازاریابی و فروش باعث ایجاد درآمد میشود، برنامهریزان نیز باید مشتریان بالقوه خود را کاملاً درک کنند و تعیین کنند که چگونه به آنها دسترسی خواهند داشت. اکثر فعالان تجاری جدید در اول مسیر راهاندازی کسبوکار به اشتباه از یک رویکرد “درون به بیرون” برای بازاریابی استفاده میکنند، به این صورت که ابتدا محصول یا خدمات خود را برنامهریزی میکنند و سپس به دنبال راهی برای فروش آن به گروهی مبهم تعریف شده که “آنجا” هستند، میگردند.
با این حال، این رویکرد “بساز و آنها خواهند آمد” معمولاً منجر به تلاشهای بیهوده، رقابت شدید از سوی دیگرانی که همان ایده را دارند و اغلب شکست میخورد. قبل از طراحی یک محصول یا خدمات، فعالان تجاری باید بازار را مطالعه کرده و نیازهای مشتریان را ارزیابی کنند. مناطق محروم را پیدا کنید. سپس بازاریابی محصول یا خدمات و گاهی خود محصول یا خدمات را شکل دهید تا به این نیازها پاسخ دهد.
مطالعه کنید: کسبوکار آنلاین و 7 ایده که میتواند شما را ثروتمند کند
-
امور مالی
اکثر طرحهای تجاری بر روی این حوزه متمرکز میشوند زیرا به وام یا سرمایه گذاری و همچنین برای اهداف پیش بینی و بودجه نیاز دارند. از آنجایی که پول خونی است که یک تجارت را زنده نگه میدارد، یک فعال تجاری باید همیشه بداند که از نظر مالی چقدر سالم است. این امر مستلزم یک پیشبینی واقع بینانه از جریان نقدی است، حتی اگر پیشبینی آینده دشوار باشد. برای انجام این کار، یک برنامهریز باید بودجه هزینهای و سپس تصویری از درآمد بالقوه را تشکیل دهد. بسیاری از این اطلاعات را میتوان با مطالعه مشاغل مشابه و تطبیق اطلاعات آنها با کسب و کار جدید پیدا کرد.
دانلود کنید و امور مالی خود را مدیریت کنید: چک لیست هدفگذاری مالی
-
منابع انسانی برای راهاندازی کسبوکار
اشتباه رایجی که برنامهریزان مرتکب میشوند این است که به جنبه مالی استخدام کارمندان بسنده میکنند. یکی از نگرانیهای یکسان باید توانایی استخدام باشد و اینکه آیا افرادی که استخدام میشوند با نقشهایی که برای آن انتخاب شدهاند مناسب هستند یا خیر. به عنوان مثال، برخی از صنایع با کمبود شدید نیروی کار مواجه هستند. بنابراین ممکن است برنامهریز بفهمد چه چیزی کارگران را جذب میکند و آنچه را که میخواهند به آنها ارائه دهد. امروزه، مدیران باید با کارکنان مانند مشتریان رفتار کنند، با درک یکسان از انگیزه رفتار آنها.
-
تکنولوژی و تجهیزات
این نه تنها شامل تجهیزات مورد نیاز برای راهاندازی کسبوکار، بلکه نگرانیهایی مانند فناوری ارتباطات برای اهداف بازاریابی و فروش، یا الزامات حمل و نقل است. نیازهای خود را درک کنید و آنها را با تقاضاهای بودجه متعادل کنید. همچنین، ممکن است برنامهریز هنگام مدیریت فناوری و تجهیزات، خلاق باشد. به عنوان مثال، برخی از تجهیزات ممکن است گران باشند و بیشتر اوقات بیکار بنشینند. سپس برنامه ریز باید اجاره آن را در صورت نیاز، یا قرارداد فرعی آن جنبه تولید به شرکت دیگری که آن تجهیزات را دارد، در نظر بگیرد.
-
عملیات راهاندازی کسبوکار
در بیشتر مشاغل، این نه تنها شامل تجهیزات، بلکه فرآیندها نیز می شود. اساساً، عملیات تجاری آنهایی هستند که محصولات یا خدمات را ایجاد و به مشتریان ارائه می کنند.در بیشتر موقعیتهای راهاندازی، صاحب کسبوکار نقشهای بسیاری از جمله عملیات را ایفا میکند. در واقع، آشنایی با عملیات اغلب دلیل راهاندازی کسبوکار است.
مطالعه کنید: 10 دلیل برای اینکه شما به یک بیزینس کوچ نیاز دارید
در اکثر مشاغل جدید، مالک نیز شخصی است که عملیات اجرایی را انجام میدهد. اما این یک خطر وجود دارد: اپراتور باید همیشه به یاد داشته باشد که او یک تجارت را مدیریت میکند، نه در یک شغل. بنابراین مدیریت تمام جنبههای کسب و کار باید وزن یکسانی با عملکرد واقعی خدمات یا تولید محصول داشته باشد. می توان استدلال کرد که این نیز یک دلیل بسیار رایج برای شکست کسب و کار است: اپراتور راحت تر “انجام میدهد” و بنابراین سایر جنبههای مهم مدیریت را نادیده میگیرد